پایگاه خبری صبح بافق

۲۰ آبان ۱۴۰۳

اخبار روز

صبح بافق ؛ به عمل کار برآید برادر عزیز و نماینده محترم حوزه انتخابیه بافق جناب آقای صباغیان؛ سلام و ارادت سخنان خود را در صحن علنی مجلس بسیار زیبا و‌ طوفانی ایراد کردید. کاملا موافقیم که ساختار سیاسی، نظارت، خصوصی سازی و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کشور وجود دارد؛ اما جای چند نکته باقیست:   🔹 نخست؛ «مجلس رأس امور است» به شرط آن‌که حرمت امامزاده را متولی نگه داشته باشد. کسانی که بایست مجلس را در رأس نگه دارند، شمای نماینده بودید که نکردید و خدا داند و خود که چه ها بر سر این کرسی آوردید. سر گاو در خمرهٔ مسابقاتِ سیاسیِ بعضی از شما نمایندگان با دولت ها گیر است که صدای ملت در خانه ملت هم درست به گوش نرسیده!   🔹 دوم؛ بله مشکلات زیاد است ولی بیشترین اشکال به ساختار نیست، که چه بسا به اذعان خودتان این قدرت نظامی و امنیت ما از دل همین ساختار به بار رسیده، پس مشکل اصلی در به کرسی نشسته های این ساختار است! وقتی خود جنابتان در موضوع فرهنگی بعد از دو دوره نمایندگی هنوز از عدم شناخت فرهنگ صحبت به میان میاورید و یا در بخش اصل ششم، وقتی داد از نقش مردم می‌زنید، نقش جناب عالی در اعتصابات و ناامنی های شهرستان زادگاه خود و اختلافات مرزی آن با شهرستان های اطراف سؤال بزرگی است که هیچگاه پاسخ داده نشده است!   🔹 سوم؛ صدالبته اگر نبود برخی فعالیت ها به نام «مردم» در دل شوراهای کارگری و شوراهای شهر، بعید بود حضور بعضی بر این صندلی سبز! دقیقا مشکل اصلی کشور نشستگان بر کرسی این ساختار هستند نه ساختار، که پس از حدود هفت سال شما تازه به این رسیده اید که مشکل کارگران را حل کنید! و جالب‌تر آن‌که تنها راه حل آن را شورای کارگری میدانید.   🔹چهارم؛ سؤالی که در ذهن ملت تداعی می شود همان معمای بی پاسخ است که «چطور شورای کارگری حتی نتوانست از حق خود دفاع کند؟ کارگران پیشکش!» شاید از اصلی‌ترین دلایل آن ابزارسازی این شورا در انتخابات توسط بعضی از سیاسیون بوده که نقش اصلی خود را از دست داده و اکنون کارگران و مصائب پرغصه‌شان را تنها گمارده‌اند!   🔹پنجم؛ درست فرمودید یکی از مشکلات اصلی کشور خصوصی سازی هایی است که قرار بود اقتصاد را مردمی کند ولی با سوء مدیریت و‌ فشلی دُوَل پیشین در واگذاری‌ها و همچنین عدم نظارت مجلس گذشته کار به اینجا و کارد به استخوان کارگر رسیده است. دولت و مجلسی که شما و هم‌قطاران گرامی‌تان همواره علم حمایت از ایشان را در دست دارید.   🔹 ششم؛ از زمانی که دغدغه بعضی نمایندگان به جای نظارت بر این خصوصی سازی ها به دنبال معرفی عضو هیئت مدیره و مدیرعامل در این شرکت ها بود می بایست صدای وا اسلامای شما شنیده می‌شد. از نبود نظارت انتقاد می‌کنید؛ سلَّمنا! حرف ما هم همین است؛ اما مخاطب بایدها خود شمایید و صاحبان کرسی بهارستان. انگشت اشاره را به کدام سمت گرفته اید؟ انصاف بود از خود سؤال می کردید که مخاطب اصلی نظارت چه کسی‌ست جز مجلسی که دو دوره در آن نشست و برخاست داشته‌اید.   🔹 هفتم؛ در آخرِ نطق خود از محضر مقام معظم رهبری راهگشا خواستید؛ صد البته بر هیچکس پوشیده نیست این پدریِ امام امت و راهگشایی ایشان؛ ولی بِینی و بین الله نگاهی به تذکرات و راهکارهای ایشان به همین مجلس بیندازید که بر زمین مانده است! به خدایی که می پرستید به عمل کار برآید به سخندانی نیست! با پیشنهاد شعار سال و زیر سوال بردن شورای عالی اقتصادی کشور که به دستور رهبر معظم انقلاب و در شرایط جنگ اقتصادی تشکیل شده دهان شیرین نمی شود!   🔹 هشتم؛ سخن راهگشای دیگر رهبری عدم دخالت نمایندگان در انتصابات بود. آیا به همین کلام راهگشا عمل کردید؟ از همین چند روز باقیمانده استفاده کنید و بیشتر برای درد مردم حوزه انتخابیه کاری انجام دهید و کمتر سخنرانی کنید. حوزه انتخابیه ای که عضو شورای شهر یکی از شهرهای آن به دلیل عدم وجود امکانات اوّلیه درمان استعفا می دهد و در سویی دیگر، آب آشامیدنی شهر دیگری به یغما می‌رود. حوزه انتخابیه‌ای که محرومیت آن در این سال ها نه تنها کمتر نشده بلکه تفرقه و اختلافات هر روز گرد فقر را بیشتر بر چهره‌اش نشانده است.   جانا سخن از زبان ما می‌گویی اما عالم بلا عمل به چه ماند؟!

ارسال دیدگاه