صبح بافق؛
نقل است ساربانی در آخر عمر خود، از شترش حلالیت میطلبد و یکایک آزار و اذیتهایی که بر شتر بیچاره روا داشته را نام میبرد و میپرسید آیا با این وجود مرا حلال میکنی؟ شتر در جواب میگوید همه اینها را که گفتی حلال میکنم، اما یک بار افسار مرا به دُم یک الاغ بستی و بخاطر این تحقیر هرگز تو را نخواهم بخشید!
شهرستان دالاهو که در ۹۹ کیلومتری کرمانشاه قرار دارد، آخرین شهرستانی است که در پایان برنامه سوم به سایر شهرستانهای ایران اضافه شدهاست و دالاهو نام کوه مرتفع این منطقهاست. اینکه چگونه نامش در صندوق بازنشستگی فولاد سر در آورده است بماند.
این شرکت با سرمایه ای اندک از تیرماه سال ۱۳۹۷ بهعنوان بازوی عملیاتی و هلدینگ معدنی در کنار صندوق قرار گرفت. بر اساس مستندات سهام صندوق بازنشستگی فولاد از شرکت سنگ آهن مرکزی ایران ـ بافق نزدیک به صفر است و عمده سهام از آنِ شرکت دالاهوست.
اولین سئوالی که به ذهن خواننده می رسد این است که شرکت سنگ آهن مرکزی ایران با قدمت بیش از ۵۵ سال فعالیت و تنها تامینکننده سنگ آهن کشور تا سال ۱۳۷۲ و با برند بالای بین المللی را چرا مچاله کرده و عمده سهام آن را به شرکتی داده ایم که از پشت کوه آمده است؟ مثلا پاسخ اینست که می خواستیم آنرا در بورس عرضه کنیم! خوب فکر می کنید ارزش کدام نام در اولین کشف قیمت بیشتر بود؟ شرکت سنگ آهن مرکزی ایران یا دالاهو؟ با قاطعیت می توان گفت نام و برند و سابقه سنگ آهن مرکزی قابل مقایسه نیست با شرکتی که هیات مدیره اش هم نمی دانند برای چه تشکیل شده است!
البته زمان واگذاری شرکت سنگ آهن مرکزی به صندوق سوراخ فولاد اعلام خطر شدکه شرکت با این شکل خصوصی شدن به گردابی وارد شده است که به فنا می رود ولی مدیران وقت حاشا کردند و فکر امروز را نکردند!
اما خبر مهم و اساسی این است که سهامدار عمده ی شرکت سنگ آهن مرکزی ایران، دالاهــــــــو در حسابرسی سال ۱۴۰۱ درخواست تقسیم ۱۱۰ درصد سود (سود انباشته سهام) کرده است! که چند نکته در این خصوص قابل تذکر است:
۱- سودی که شرکت به دست میآورد معمولا به دو بخش تقسیم میشود، بخشی از این سود به سرمایهگذاران اختصاص داده میشود و قسمتی از سود نیز صرف افزایش سرمایه شرکت میشود، به این سود که به سهامدارن پرداخت نمیشود و در شرکت باقی میماند سود انباشته (Retained Earnings) گفته میشود.
سود انباشته هر سال با سود انباشته سالهای قبلی جمع میشود و دلیل نام گذاری این سود نیز همین است. سود انباشته برای رفع نیازهای مختلف شرکت مانند خرید وسایل ضروری، خرید مواد اولیه مورد نیاز، خرید ماشین آلات مورد نیاز، هزینه برای افزایش کیفیت خدمات در شرکتهای خدماتی، توسعه شرکت و… به کار گرفته میشود، سود انباشته به عنوان پارامتری در ارزشگذاری سهام یک شرکت نیز محسوب می شود و برای محاسبه سود انباشته برای هر سهم تنها کافی است میزان سود انباشته را بر تمام سهام یک شرکت تقسیم نماییم.
۲- پس اگر سود انباشته برای توسعه شرکت بوده و در سال های قبل هزینه سرمایه گذاری در کارخانه گندله سازی و هزاران هزینه توسعه ای و خدماتی دیگر در شرکت سنگ آهن مرکزی شده است چه معنی دارد که حالا سهام دار شرکت پولی که هزینه شده است و به گفته مدیران شرکت وجود ندارد را مطالبه کند؟ و اگر قرار بر تقسیم سود بود چرا همان زمان این اتفاق نیافتاده است؟
۳- و سئوال مهمتر این است که چرا تقسیم سود انباشته را عدل گذارده اند در شرایطی مطالبه کنند که نقطه ی عطف سرمایهگذاری شرکت است و سررسید مطالبات همان مدیران دیروز؟ و لازم به ذکر است در حال حاضر شرکت سنگ آهن مرکزی در ۱۹ مجموعه ی معدنی در حال فعالیت و یا سرمایه گذاری است و این در تاریخ شرکت بی سابقه و نیازمند هزاران میلیارد سرمایه می باشد.
۴- نکته دیگر اینکه مردم قدرشناس و صبور استان یزد خصوصا شهرستان بافق مقدار و سرنوشت واریزی های شرکت به حساب صندوق یا شرکت دالاهو از نیمه ی سال ۱۳۹۱ تا کنون را می خواهند بدانند، چرا که ایشان ولی نعمتند و بهترین ناظر. بدین ترتیب شاخص پرداخت به سود حاصله نشان خواهد داد علت پایداری برخی مدیران گذشته چه بوده است؟
لذا در این شرایط که شرکت به هر دری می زند تا سرمایه ای جمع نماید چرا سهامدار کک دلش نمیگزد؟ دیروز دغدغه کارکنان شرکت این بود که قرار است ۳۰ درصد شرکت را به فولاد مبارکه بدهند تا سرمایه چند کارخانه فرآوری را تامین کند! امروز غصه ی آن را میخورند که اوراق سلف بفروشند و شرکت را توسعه بدهند و نگرانند اگر توسعه به لحاظ زمانی و یا نرخی جواب ندهد، بخشی از شرکت به نام بانک میشود! آیا به نظر این دغدغه نباید از جانب سهامدار باشد تا کارکنان و مردم کوچه و بازار؟ یعنی واقعا سهامداران به اندازه ی مردم نمی گیرد؟