صبح بافق؛
چند روز پیش در گروه های شهرستان متن زیر که توسط یکی از معاونین قدیمی شرکت سنگ آهن مرکزی نوشته شده بود پخش شد که: “درود. هشدار به بافقی های مظلوم! امروز پنجشبه ۴٫۲۴ جلسه مجمع عمومی کارخانه ذوب آهن با حضور هیات مدیره تشکیل شده است.
در گزارش جلسه گفته شده که ۶۰۷ میلیارد صندوق به کارخانه بدهی داشته که در حال حاضر با سود حاصله به ۲۰۰۰ میلیارد رسیده واز دادگاه هم حکم مصادره اموال صندوق اخذ شده وکارخانه دست روی سنگ آهن مرکزی گذاشته و قصد دارد که آنرا به تملک خود درآورد.
بدیهی است در صورت تحقق چنین امری اوضاع کاملا تغییر خواهد کرد و کارکنان و بازنشستگان باید مواظب باشند وبالاترین خطر اتفاق افتادن چنین امری خواهد بود که از زیر مجموعه های بخش خصوصی شوند.”
با فوروارد شدن این متن در گروه ها، بحث میان طیف های سیاسی و کارگری مختلف بالا گرفت، عده ای به تایید متن پرداخته و از کانالهای موثقی می گفتند که این خبر را تایید کرده اند و عده دیگری سعی در تکذیب داشتند. تا این که اواخر دیشب عکسی از صورت وضعیت مالی شرکت سنگ آهن در گروه ها پخش شد که طبق آن سهام صندوق از سنگ آهن مرکزی نزدیک به صفر و عمده سهام از آن شرکت دالاهوست.
در پی پخش این تصویر و تحلیل های پیرامون آن برخی فعالان رسانه ای شهرستان دالاهو و صندوق فولاد را یکی دانسته و در متن های خود می گفتند که دالاهو شرکت زیرمجموعه صندوق بازنشستگی فولاد است و در تصمیمات تابع صندوق است و پخش این گونه تصاویر را فرار از مسئولیت دانستند.
فولادی ها بخصوص فولاد مبارکه و ذوب آهن اصفهان از زمان جدا شدن معدن چغارت (شرکت سنگ آهن مرکزی) از ذوب آهن به دنبال تصاحب آن بوده اند و این شایعه هم دو جنبه دارد اول اینکه ذوب آهن اصفهان هنوز چشمش به دنبال شرکت سنگ آهن است که خوشبختانه در قد و قواره این شرکت معظم معدنی و ارزش بالای آن نیست، بطوریکه یادمان نمی رود سال های ۱۳۹۰ را که پول هفتگی سنگی که از شرکت می خرید را نداشت تا پرداخت کند و در برهه ای حدود ۳۵۰ میلیارد بدهکار شرکت سنگ آهن مرکزی بود که البته تسویه آن هم داستانی است که هنوز سر به مهر مانده و شاید هنوز وقت آن نرسیده است تا مدیرعامل وقت از آن سخن به میان آورند و دوم اینکه افرادی به دنبال ایجاد فتنه های جدید در شهرستان هستند تا نیروهای انقلابی که قصد خدمت به مردم کرده اند را درگیر مسائل حاشیه ای کنند.
این منافقین چند چهره به طبع دولت فشل روحانی که در انتهای جان دادن هر روز ملت و کشور را درگیر یک مسئله جدید می نماید یاد گرفته اند تا درگیری های زرگری راه بیاندازند.
البته در این میان شاید این شایعه، خبر از جریان دیگری می داد و یا می خواست تا سرپوشی بر یک جریان جدید باشد و آن تقسیم سود انباشته سهام دالاهو (صندوق) به میزان ۱۵۰۰ میلیارد تومان یعنی حدود ۴۰ درصد سود انباشته شرکت سنگ آهن مرکزی ایران که چند نکته در این خصوص قابل ذکر است:
۱- سودی که شرکت به دست میآورد معمولا به دو بخش تقسیم میشود، بخشی از این سود به سرمایهگذاران اختصاص داده میشود و قسمتی از سود نیز صرف افزایش سرمایه شرکت میشود. به این سود که به سهامدارن پرداخت نمیشود و در شرکت باقی میماند سود انباشته (Retained Earnings) گفته میشود. سود انباشته هر سال با سود انباشته سالهای قبلی جمع میشود و دلیل نام گذاری این سود نیز همین است. سود انباشته برای رفع نیازهای مختلف شرکت مانند خرید وسایل ضروری، خرید مواد اولیه مورد نیاز، خرید ماشین آلات مورد نیاز، هزینه برای افزایش کیفیت خدمات در شرکتهای خدماتی، توسعه شرکت و… به کار گرفته میشود، سود انباشته به عنوان پارامتری در ارزشگذاری سهام یک شرکت نیز محسوب می شود و برای محاسبه سود انباشته برای هر سهم تنها کافی است میزان سود انباشته را بر تمام سهام یک شرکت تقسیم نمایید.
۲- پس اگر سود انباشته برای توسعه شرکت بوده و در سال های قبل هزینه سرمایه گذاری در کارخانه گندله سازی و هزاران هزینه توسعه ای و خدماتی دیگر در شرکت سنگ آهن مرکزی شده است چه معنی دارد که حالا سهام دار شرکت پولی که هزینه شده است و به گفته مدیران شرکت وجود ندارد را مطالبه کند؟ و اگر قرار بر تقسیم سود بود همان زمان که اعلام خطر شد که این صندوق سوراخ است و شرکت با خصوصی شدن به گرداب آن سوراخ وارد شده است، می بایست مدیران بجای حاشا کردن فکر امروز را می کردند.
۳- و سئوال بسیار مهم چرا تقسیم سود انباشته را عدل گذارده اند در زمان جابجایی دولت، به نظر شمای خواننده مشکوک نیست که عمده سهام دار شرکت سنگ آهن مرکزی یعنی شرکت دالاهوست با چند نفر مدیر و هیات مدیره ناشناس به فرض محال با یک فشار مضاعف با اولین فروش سنگ بخش اعظم این سود را مطالبه کنند و فردای آن روز در خیابان های کشور کانادا قدم بزنند و به ریش ما بخندند.
۴- نکته دیگر اینکه مگر تا کنون شرکت سنگ آهن مرکزی هیچ واریزی جهت پرداخت بازنشستگان صندوق نداشته است، که داشته است! پس چگونه است که آن واریزی ها امروز به حساب نیامده و تا کنون به هیچ عنوان شفاف سازی نشده است.
۵- حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که این اعتبار بخواهد خرج بازنشستگان تحت پوشش صندوق شود مگر شرکت سنگ آهن مرکزی تنها شرکت درآمدزای این صندوق است؟ و انگار مجموعه هایی مثل ذغال سنگ ها، دخانیات و غیره چنان درآمدها را هزینه می کنند که در انتهای سال کاسه گدایی اشان بالاست و مگر ما کویری های سیاه سوخته نمی توانیم خرج خودمان کنیم.
پس امروز سه مجموعه از افراد در مظان اتهامند:
الف) مدیرعامل و معاونین وقت و حال شرکت که علی رغم شفاف سازی درخصوص میزان پرداختی های وقت و بی وقت به صندوق، توجه به توسعه و هزینه کرد درآمدهای شرکت نکرده و در دفاتر سود انباشته نشان داده اند و نهایتا در صورت پرداخت این سود به صندوق راه ۱۰۰ درصدی شدن در سنوات آتی را برای صندوق فشل فولاد باز نموده اند.
ب) اعضای هیات مدیره شرکت سنگ آهن به خاطر عدم نظارت دقیق و تخصصی بر مدیران شرکت باعث شده اند تا مسائل مطروحه بوجود آید. و لذا جا دارد تا بار دیگر بر بومی شدن اعضای هیات مدیره شرکت جهت شفافیت بیشتر تاکید نماییم.
ج) و نهایتا حامیان مدیران عامل که سومین مقصران وضعیت موجود و مشکلات به وجود آمده اند. کسانی که باعث روی کار آمدن مدیران غیرتخصصی و متعهد تنها به صندوق شده اند. افرادی که برای روی کار آمدن بعضی مدیران عامل دست به هر کاری از جمله اعتصاب زدند. ایشان امروز دیگر نمی توانند طلبکار دیگران باشند چرا که خود مورد اتهامند. کسانی که برای روی کار آمدن مدیران به جای سخنگوی مردم بودن عملا سخنگوی دالاهو و صندوق شده اند.
و در آخر از نماینده محترم مردم منطقه در مجلس شورای اسلامی نیز گله داریم، چرا که نسبت به عملکرد مدیران شرکت بصورت تخصصی توجه نکرده و علی رغم نرسیدن به خواسته های قدیمی شاهد شرایط فعلی نیز هستیم.
و پیشنهادمان این است که به دنبال مدیران مجاهد، متخصص، متعهد و کارآمد برای شهرمان باشیم که عدم تعلقشان به میز، صیانت از منافع مردم شهر را به ارمغان آورد. از سوی دیگر باید به دنبال حضور افرادی شجاع و متخصص از شهرستان در هیات های مدیره شرکت های منطقه ای اعم از خصوصی، عمومی و دولتی باشیم تا با نظارت دقیق و کیفی شرایط رشد و بالندگی را بوجود آورند.
انتهای پیام/