به گزارش صبح بافق؛ همه به یاد دارند سال های ۱۳۵۰ را که اولین مدیران شرکت سنگ آهن مرکزی یا دکترای زمین شناسی داشتند و یا در حوزه ی مهندسی معدن متخصص بودند. اغلب می دانستند عیار حد چیست؟ و با نسبت های باطله برداری آشنا بودند. شیب رمپ را میفهمیدند و عرض برم را طراحی می کردند. بهینه سازی پیت معدن بدون در نظر گرفتن شیب نهایی برایشان جک بود و فرق بازیابی عیاری و وزنی را می دانستند و امروز بیش از ۵۰ سال از آن زمان می گذرد و علم معدنکاری و فناوری های مرتبط صدها برابر رشد یافته است که یک مدیر معدن باید شناخت تحلیلی از آن داشته باشد.
امروز بارکننده ها و باربرهای معادن سطحی بدون راننده با هوش مصنوعی مدیریت می شوند و رادارهای و ماهواره ها کار اکتشافی انجام می دهند و دیواره های ریزشی را کنترل می کنند. هرچه از فناوری بگوییم کم است. فلذا ادبیات و فرهنگ غلط برگزینی مدیر بومی نه دهه ۵۰ مطرح بوده است نه امروز راهگشای ورشکستگی مخفی شرکت سنگ آهن مرکزی است بلکه متخصصی می خواهد که با حمایت مدیران صندوق فولاد و وزارت رفاه که عمده سهامدار شرکت هستند، مسائل فنی و اقتصادی شرکت را مرتفع گرداند.
هنوز برخی فکر می کنند شرکت سنگ آهن مرکزی دارای ذخیره ی سنگ آهن ۵۵ درصدی به میزان ۲۰۰ میلیون تن در چغارت است و ۱۲۰ دلار می شود سنگ با عیار ۶۰ درصد آن را فروخت. خیر عزیزان جدای از اینکه در معدن چغارت چنین توهمی وجود ندارد بلکه متوسط عیار سه چاهون هم به زیر ۴۵ درصد رفته است و میزان ذخیره ای که از مجموع آنومالی های جدید اکتشاف شده با عیاری نسبتا پایین و مجموع ذخیره قابل دسترسی بسیار کمتر از تصور اولیه است. دیگر انبار۲۵ میلیون تنی پر عیار پرفسفر دیروز از پیشینیان به ارث نمانده است تا تولید کارخانه کنسانتره را از تناژ اسمی هم بالاتر ببری! لذا امروز اکتشافات ژئوفیزیکی و ژئوشیمیایی به دست توانمند مهندسین شرکت با قیمت تمام شده پایین ممکن است نه با قراردادهای آنچنانی و رانت های مدیریتی!
امروز عبور از زیر دیواره های معادن چغارت و سه چاهون نیازمند قرائت آیت الکرسی است و مدیران دارای مدارک آموزش ابتدایی، علوم سیاسی و غیرو امکان درک حساسیت و ریسک بالای ریزش را ندارند لذا خوش نشینی با پیمانکاران سرمایه دار خسارت هایی به دنبال دارد که برای مدیران گذشته غیرقابل تصوراست.
در شرایطی که قیمت فروش محصول شرکت در ۳ سال گذشته بدون تغییر محسوسی بوده و هزینه های جاری اکتشاف، استخراج، فرآوری و گندله سازی بیش از ۴ برابر شده است باید به دنبال مدیری بگردیم که هدفش پرکردن جیب پیمانکاران نباشد بلکه هم و غمش تقلیل قیمت تمام شده و ایجاد محصولاتی باشد که در هر شرایطی بتواند بازار را از آن خود کند.
یادمان هست که پدرانمان می گفتند قطعات یدکی خط سنگ شکنی روسی شرکت را بعد از خروج آنها خودمان ساختیم و ریخته گری کردیم بله بعد از انقلاب و در شرایط جنگ قطعات یدکی مورد نیاز بومی سازی شده بود. لذا توجه ویژه به توانمند کردن شرکت به ساخت قطعات اولیه مورد نیاز خود و حل مسئله ی مهم خالی شدن قطعات یدکی انبارها یک مهم مهندسی است که هر مدیری درک لازم را نسبت به آن ندارد. و ده ها مشکل و راه حل دیگر که تنها از مدیرانی سر می زند که متخصص باشند و کلاهشان کج نباشد.