روزی والدین «جمال جعفرزادگان» فرزند ۱۹ ساله خود را برای دفاع از وطن راهی جبهه کردند، چندی گذشت و آنها چشمانتظار بازگشت جگرگوشه خود روزگار گذراندند تا اینکه فقط خبر شهادتش را دریافت کردند؛ آن هم شهیدی که پیکری نداشت.
لحظات زندگی مادر و پدر با امید به دیدار فرزند گذشت و گذشت؛ تا اینکه دی ماه ۱۴۰۰ این امید جوانه زد و خبر پایان سالها چشمانتظاری راهی خانه دلهایشان شد.
شوق وصال دیگر تاب و تحمل را از آنها گرفت، به محض دریافت خبر تشخیص هویت شهید بار سفر بستند و از جهرم راهی شهرستان دارالشجاعه بافق شدند برای به آغوش کشیدن مزار فرزند شهیدشان، شهیدی که تا همین دیروز «گمنام» بود اما حالا نام و نشاناش بر سردر شهر نقش بسته است.
مراسم استقبال از والدین شهید با حضور با شکوه مردم شهید پرور ونیروهای نظامی و انتظامی و همچنین مسئولین شهرستان برگزار و خانواده این شهید عزیز پس از ۳۸ سال فراق فرزند، مزار پاک و مطهر شهیدشان را زیارت کردند. پیکر شهید جمال جعفرزادگان در دی ماه سال ۹۹به عنوان شهید گمنام در صجن مسجد امام حسن مجتبی(ع) مجتمع مسکن مهر شهر آرمیده بود که پس از آزمایشهای دی ان ای پیکر این شهید گرانقدر شناسایی شد. تا اینکه با ورود پدر ومادر شهید جعفرزادگان همه به استقبال این خانواده معظم آمدند. همه آمده بودند از خانواده معظم شهدا، جانبازن و ایثارگران تا جوان و نوجوان و چه خوب استقبالی از این خانواده شهید انجام دادند. با ورود والدین شهید به گلزار شهدای مسکن مهر خیابانی به اسم شهید جمال جعفرزادگان با دستان پدر نامگذاری شد.پدر و مادر شهید «جمال جعفر زادگان» امروز پس از استقبال بینظیر مردم شهرستان بافق به مزار شهیدشان رسیدند، نفسهای مادر برای دیدن فرزند به شماره افتاده، تا وصال راهی نمانده آن هم بعد از ۳۸ سال دوری و چشمبهراهی!
دل پدر و مادر زودتر از قدمها رو به سوی مرقد شهید است، چشمها گریان است، جمال آغوش گرم خود را به رویشان گشوده، درست مثل آغوشی که به روی مردم این دیار گشوده بود.
همه دور مادر حلقه زدهاند، چشمها نگران است، مبادا روح از تنش پرواز کند، صدای گریه در فضا میپیچد، مادر خود را روی مزار میاندازد و شروع میکند به مویه کردن و واگویه کردن.
دستها رو به آسمان است و مردم در حال ریختن اشک، دوربینها هم مشغولاند، مشغول ثبت لحظات ناب؛ آه که چه آرامشی مینشیند، اینجا گلزار شهدای مسکن مهر بافق، مدفن شهید «جمال جعفر زادگان»، شهیدی که تا همین دیروز «گمنام» بود اما حالا نام و نشانش بر سردر شهر نقش بسته است.
صحنهها رو که میبینم از خودم شرمنده میشم.از شهدا و این خانوادههاشون خجالت میکشم. فکر میکنم که نتونستم درست راهشون رو ادامه بدم. میترسم این شرمندگی توی اون دنیاهم وقتی شهدا رو میبینم با من باشه. اجرای حاج عبدالحمید سهرابی، مداحی کربلایی حاج حسین کریمی و اجرای گرود سرود از دیگر برنامه های این مراسم منوی بود. در پایان این مراسم کلنگ احداث یادمان شهید با دستان پدر شهید بر زمین خورد.انتهای پیام/ ع.ع